شنبه، بهمن ۱۸، ۱۳۸۲

پيش درآمدى بر كتاب " سيماى شكنجه "


"همچنان صداى تيرباران هاى شبانه شنيده مى شد".
جمله كوتاهى است كه بهروز سورن در خصوص تيربارانهاى اوائل دهه 60 در كتاب حاضر نوشته است وهنوز هم متاسفانه پس ازگذشت ربع قرن صداى تيرباران ها قطع نشده، هنوزهم فرياد نه مبارزان راه آزادى وعدالت اجتماعى طنين افكن است و خواب راحت دژخيمان ولايت و جنايت را برهم ميزند.
درازناى تاريخ ميهن ما را شعله هاى مقاومت بيداردلان در رويارويى با مستبدين دينى روشن نگه داشته است. نه برچسب هاى اهل ذمه، موالى، عجم، قرمطى، صوفى، حروفى، ضاله و كافر توانست در ابتداى اين هزارتوى تاريك انديشى، دگرانديشان و دگرمذهبان را بترساند و نه در اين انتهاى ديگر آن انگ منافق، مرتد، محارب، طاغى، باغى، مفسدفىالارض، جاسوس آمريكا و اسرائيل، برانداز، بهايى يا هوادار اين يا آن سازمان مخالف قادراست طنين آزادي خواهى و حق طلبى ده ها هزار زندانى بر سر دار ايستاده را خاموش كند.
وقاهت و بيشرمى كوردلان حاكم اما مرزى نميشناسد. آنها تلاش دارند با بسط ادبيات سركوب و افزودن اصطلاحات جديد خودى، و غيرخودى مرزهاى شقاوت پيشگى خود را بازهم گسترش دهند و فارغ از دغدغه آيه و تفسير هر مخالفى را دستگير، شكنجه، اعدام يا سر به نيست كنند. آزادگان و آزادانديشان اما بقول شاملو...
" در برابر تندر مى ايستند
خانه را روشن مى كنند
و مى ميرند
زيرا كه
آنان به چرا مرگى خود آگاهند"

آيا شكنجه واعدام زنان آبستن، اعدام كودكان چهارده و پانزده ساله، تجاوز به زنان و دختران باكره قبل از اعدام، نگه داشتن كودكان سالهاى متمادى در سلول، اعدام زندانيانى كه محكوميتشان پايان گرفته، اعدامهاى دسته جمعى، نمايش قطع اعضاى بدن در زندان جهت تضعيف روحيه مبارزين،اعدامهاى بدون محاكمه، گرفتن پول تعداد گلوله هاى شليك شده به اعدام شدگان از خانواده هاى آن ها، بيگارى از زندانيان به مدت ده تا دوازده ساعت در روز، بسط تروريسم دولتى به سراسر جهان، زير پاگذاشتن قانون اساسى خود و اعدامهاى خيابانى توانسته است جلوى برآمدهاى توده اى، جنبش هاى دانشجويى، دانش آموزى و اعتراضات مردم جان به لب رسيده را بگيرد؟
سورن از جمله در اين خصوص مى نويسد:
" در واقع جمهورى اسلامى از تمامى امكانات حكومتى و ابزار سركوب درجهت شكستن حماسه مقاومت فرزندان اين مرز و بوم در اوين بهره گرفت، اما هرگز موفق نشد اين فريادها را خاموش كند و سالها بعد با قتل عام آنان به شكست نهايى خود اعتراف كرد."
مساله اساسى اما، اينست كه در دنياى مدرن كه صدها سال با تاريك انديشى قرون وسطايى فاصله گرفته و بسيارى از كشورها به قوانين جامعه مدنى وميثاق هاى بين المللى حقوق بشر متعهدند، شكنجه واعدام حتى يكنفرخيانت به بشريت شمرده ميشود.
درمقايسه با چنين وضعيتى جنايات بنيادگرايان طى حاكميت دينى حد و مرزى نميشناسد. سنگدلى و قصىالقلبى شكنجه گران وضعيت جسمى و روحى بسيارى از بندرستگان را چنان آسيب رسانده است كه هرگز حالت طبيعى خود را باز نمى يابند، حتى تعدادى از آنها چون ...
" كابوس شكنجه و درد و تجاوز، يادها و رنج هايي كه وراى قدرت تحملشان بوده، دست به خودكشى زدند".
هنوز ابعاد جناياتى كه بر زندانيان رفته روشن نيست و احتمالا در حيات اين رژيم كه هرروز برگ جديدى بر جنايات خود ميافزايد، روشن نخواهد شد، بخصوص كه با جو ارعاب و سركوبى كه ايجاد كرده است، نه خانواده هاى زندانيان سياسى اعدام شده و نه معدود زندانيان از بندرسته در داخل ايران نمى توانند پرده از همه جناياتى كه شاهد بوده اند يا از سر گذرانده اند برگيرند.اگر همت و التزام معدود زندانيان سياسى كه به خارج آمده اند در كار نبود باز هم امكان افشاى اين جنايات كمتر بود. اما خوشبختانه تعداد زندانيان سياسى اين رژيم كه در خارج نوشتن خاطرات دوران اسارت خود را آغاز كرده اند رو به گسترش دارد. اينان برآنند تا نگذارند همه جيز فراموش شود.
سورن از زمره اين ازبند رستگان است كه سالهاى زندان خود را بقلم آورده است. تعمق او بر سايه روشن هاى روحى آنانكه شرايط زندان را تحمل نكردند، درهم شكستند و راه خيانت به همه دوستان و رفقاى پيشين خود را برگزيدند، تامل او در لحظات تنهايى بر پستى و رذالت دژخيمانى كه حاضرند دست به هر جنايتى بزنند و همه اصول اخلاقى و انسانى را زيرپا گذارند تا در سلسله مراتب ولايى / روحانى جايگاه بهترى كسب كنند، سفر او به بلنداى شكوهمند زندگى زندانيانى كه هر نوع شكنجه را تحمل كردند و آمران و مجريان آبروباخته بين المللى آنها را به سخره گرفتند و با سرود آزادى بر چوبه هاى دار بوسه زدند، همگى بازگشت دردآلود انسان رنجديده ايست به جهنمى كه رژيم جمهورى اسلامى طى ربع قرن براى مبارزين راه آزادى تدارك ديده است، نشان دهنده درد تلخ از دست دادن همرزمان پيشين است....
" هيچ چيز دردناكتر از آن نيست كه در چهره هم سلول هايت نگاه كنى و يقين داشته باشى كه چند صباحى ديگر به دست جلادانى از تبار لاجوردى ، به جرم آزادى خواهى و دفاع ازحقوق محرومان تيرباران مى شوند ".
توصيف دقيق انواع شكنجه در زندان و توضيح كامل برنامه هاى ايدئولوژيك و سركوب گر زندانبانان، بازجويان و شكنجه گران اسناد تازه ايست از آنچه بر زندانيان سياسى گذشته و مي گذرد.
سورن با سفر دوباره به دنياى خاطره و حافظه به شناخت ما از چهره اسلامى رژيم در زندان و وضعيت آزادشدگان در بيرون، در جامعه و مقايسه شرايط آنها با دوران ستم شاهى بسيار كمك ميكند. او با اين اقدام به مبارزه پيگيرخود در راه آزادى و عدالت اجتماعى مهر تائيد گذارده است و اين گفته ميلان كوندرا را به يادمان مى آورد ...
مبارزه انسان با قدرت مبارزه حافظه با فراموشى است.
خاطرات سورن فرياد رساى انسان هاى بيگناهى است كه به جرم خواندن چند جزوه و اعلاميه اعدام شدند، روايت دقيق وضعيت زندانيانى است كه درتحمل شكنجه توانشان بى پايان نبوده ولى درهمين حد و بدون پيشداورى و قهرمان سازى بايد قدرشان را دانست.
سورن از زاويه اى بى طرفانه حتى درمورد خود به قضاوت نشسته است و بهمين خاطر درجه واقع بينى اين نوشته را بسيار بالا برده است. فراموش نكردن جنايات جمهورى اسلامى نه تنها زنده نگهداشتن ياد و خاطره بى شمار شيفتگان جنبش آزادى خواهى در ايران بلكه تلاشى است براى جلوگيرى از تكرار اين جنايات.

فرامرز پدرام
rasavand@yahoo.de

اين كتاب در روزهاى آينده توسط نشر بيدار منتشر خواهد شد.


Iranischer Kulturverein( Bidar)
Bei iranische Bibliothek
Am Judenkirchhof 11 C
D – 30167 Hannover
Tel. 0511/ 714544


"بيانيهً زندانيان سياسي از بند رستهً ايران"
( ليست جديد اسامی و يک توضيح )

داد بر اين بيداد


هم ميهنان شريف و آزاده ، انسانهاي آگاه و آزاديخواه در سراسر جهان-

مقاومت و مبارزه مشروع و عادلانه مردم ايران و پيشتازان پاکبازش در تمامی عرصه ها و ميدانهای فرهنگي، اجتماعي، سياسی و نظامی عليه رژيم جهل و جنايت آ خوندی حاکم بر ميهن اسيرمان ايران با عبور سرفرازانه از سرفصلها و مقاطع خطير در ۲۵ سال گذشته، به مرحله و بزنگاه تاريخی و تعيين کننده خود وارد ميشود.

ملايان جنايتکار در بحبوحهً تحولات و دگرگونيهای عظيم منطقه ايی و جهانی و در گرداب تضادها و بحرانهای سهمگين درونی و بيروني، در هراس از عقوبت محتوم و تاريخی که در انتظارشان می باشد، با غريزه ضد بشری و حيوانی خود مثل هميشه تنها راه حفظ و بقای ولو مقطعی خود را در سرکوب باز هم بيشتر و بطور خاص در هدف قراردادن و حذف آلترناتيو دمکراتيک و انقلابی خود ميدانند.

جديدترين توطئه سرکوبگرانه و تجاوزکارانهً اين رژيم ضد جمهوري، ضد اسلامي و ضد ايراني در اين مقطع خاص که ازطريق عوامل دست نشانده اش در شوراي حکومتي عراق تحت عنوان "حکم اخراج و استرداد مجاهدين خلق ايران و مصادره تمام اموالشان" اعلام شده نياز به توضيح و يا تفسير بيشتري ندارد. اين حکم در واقع نسخهً "اصلاح" شده همان فتواي جلاد قرن خميني ضد بشر است که "تجاوز به جان و مال و ناموس مجاهدين را واجب شرعی دانست".

حقيقت اينست که مقاومت مردم ايران برای صلح و آزادی در تمام سالهای حاکميت ارتجاع آخوندی همچون صفی سديد از انسانهايي آگاه و آزاديخواه و البته مبارز و فداکار در رويارويی و نبردی همه جانبه با رژيم تروريستی-مذهبی حاکم از فدای همه چيز خود در راه آزادی خلق و ميهن دريغ نکرده و در اين کشاکش نابرابر تا کنون ۱۲۰ هزار از فرزندان دلاور خلق اعدام شده و برخاک افتاده اند ودر امتداد آن بيش از ۵۰۰ هزار زندانی سياسی در اسارت و زنجير، تحت شکنجه و در صف اعدام قرار داشته اند. آری سخن از صفي است بی پايان از نسل بيشماران با رزمی بی امان و فدايی بيکران و مقاومتی فراسوی طاقت انسان که در پيشاپيش آنان زنان و مردان دلاور مجاهد خلق و رزمندگان آزادی پرچمدار و طلايه دار آنانند.

درست به همين دليل است که در همهً توطئه های ارتجاعی و دسيسه های استعماری و بخصوص در جريان توطئه خام طمعانهً اخير ارتجاع هار آخوندی و عواملش در عراق، مجاهدين خلق بعنوان صف مقدم مقاومت مردم ايران مثل هميشه مورد تعدي و تعرض جاني و مالی قرار ميگيرند. آری دلاوران همچنان در صف اعدامند تا روز پيروزی و آزادی.

بهرحال در رابطه با تباني اخير ملاهاي حاکم بر ايران و عواملشان در شوراي حکومتي عراق وتهديد به اخراج و استرداد مجاهدين لازم به تاًکيد است که مطابق کنوانسيون ژنو و از نظر حقوق بين الملل مسئوليت حفاظت و امنيت اعضاي مجاهدين مستقر در عراق، به عنوان يک کشور تحت اشغال، بطور رسمي به عهدهً نيروهاي ائتلاف و بطور خاص آمريکا مي باشد و هرگونه انتقال غير داوطلبانه و يا اخراج و استرداد آنان ممنوع و نقض آشکار کنوانسيون ژنو و زيرپا گذاشتن پرنسيبهاي شناخته شدهً حقوق بشري محسوب ميشود و بعنوان جنايت جنگي ثبت خواهد شد.
ما زندانيان سياسی از بند رسته، که بجرم مردم دوستی و آزاديخواهی ساليان متمادی در زندانها و شکنجه گاههای فاشيسم مذهبی حاکم بر ايران بسر برده ايم از جمله شاهدان عينی و گواهان هنوز زنده ايی هستيم بر جنايات و فجايع تکاندهنده ايی همچون شکنجه ها و کشتارهای بلاوقفه و شبانه روزی انقلابيون و آزاديخواهان از ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ به بعد و قتل عام و نسل کشی شقاوت آميز هزاران زندانی مجاهد و مبارز خلق در سال ۱۳۶۷ . جناياتی که در تاريخ معاصر چه به لحاظ کمّی و ابعاد و موارد بيشمار آن و چه به لحاظ کيفی و عمق رذالت و شقاوت پيشگی در ارتکاب انان، نمونه و نظير نداشته و تمامی سردمداران فعلی رژيم حاکم از هردو جناح بطور مستقيم از آمران و عاملان درجه اوٌل آن جنايات بوده اند.

ما زندانيان سياسی از بند رسته، ضمن محکوم کردن توطئه ارتجاعی و تجاوزکارانهً ملاهای تروريست عليه مجاهدين خلق مستقر در خاک عراق که بسياری از ياران، هم بندان و هم سلولی های قهرمان ما هم در زمرهً آنان ميباشند، از همهً مراجع ذيربط بين المللی، حقوق بشري و حقوق پناهندگان و همچنين دولتين امريکا و انگلستان، بعنوان مسئولين کشور تحت اشغال، به جدٌ ميخواهيم که عليه حکم منتسب به شورای حکومتی انتصابی عراق که ناقض قوانين حقوق بين الملل و حقوق بشر ميباشد موضعگيري صريح و قانونی نمايند.
ما زندانيان سياسی از بند رسته در حاکميت پليد آخوندی، بعنوان بازماندگان وشاهدان شکنجه و سرکوب و قتل و کشتار صدها هزار انسان روشنفکر و آزاديخواه در زندانها و سياهچال های قرون وسطی، در پيشگاه همهً انسانهاي آگاه و آزاديخواه و وجدان هاي بيدار در سراسر جهان، عليه تمامی سردمداران جانی اين رژيم ضد بشري و بطور خاص خامنه ايي، خاتمي، رفسنجاني، کروبی و جنتی به جرم "جنايت عليه بشريت و بيداد عليه انسانيت" اعلام دادخواهی ميکنيم.

دور نيست روزی که داد مردم ايران بيداد ملايان را پاسخی تاريخی دهد.

زندانيان سياسی از بند رستهً ايران

رونوشت به:
صليب سرخ جهانی، کميسارياي عالي پناهندگان، عفو بين الملل، دبيرکل سازمان ملل متحد، رئيس جمهور امريکا، نخست وزير انگلستان


اسامي به ترتيب حروف الفبا:


يوسف امجدی مصطفی احمدی محسن ابودردا مسعود ابراهيم نژاد
ربابه افراز نادر اسکندری مهدی اسحاقی محسن اسحاقی
همدم امامی عطيه امامی حاج آقا کريمی محمد علی آقابابايی زمانی
مهدی بندار حسين بصيرت محمد علی برزگران مينا انتظاری
حميد بهروزی همنشين بهار سيمين بورچی اکبر بندعلی
شهپر تاجزاده مجتبی پيرهاشمی حامد پيرا اعظم پاشا
مهدی جواهری محمد جوانمردی سهراب جواديان بهرام تحريری
احد خوش باطن فرخ حيدری مصطفی حسينی معصومه جوشقانی
فرشته رحمتی کامل فريبا دشتی محسن دروديان جمال خوشنود
سيامک سعيدپور علی سجادی مهدی رضوی رضا روستا
صادق شجاعی کامران سقا ميترا سعيدی سعيد سعيدی
رمضان فتحی نسرين فاضل احمدرضا عموزيدی هرمز صفايی نوايی
فرح کاشانی بهروز قاسمی فرخ فرخيار رضا فراهانی
لعيا گوهری عباس کربلايی مهرداد کاووسی محمد کاظمی
عليرضا مرادی حسين مختار کبری متين زاده ناصر گيويان
پرهام مليحی فهيمه ملک محمدی محسن معافی ايرج مصداقی
سيد عبدالله ناصری آفرين ميرزا طاهری رمضان موسوی سيد رحمان موسوی
کاووس نصيری شيرين نريمانی عباس نائبيان هاله نامور
دريا هنرمند فلور همتی حسين نيکزاد فاطمه نيکنام

اسامي جديد به ترتيب حروف الفبا:

مهری امرانی نظام الدين افراز مسعود اشرف سمنانی ابوالفضل اخباری
محمد حسين توتون چيان اصغر پهلوانلو محمد رضا برگ بيدی رباب برائی
مجيد دادوند مهدی خوشبو حسين حسينی اعظم جمالزاده
زهرا سادات معينی علی زارعی حسن ريوندی زهرا رزٌاز
سارا شاه محمدی عبدالصمد سليمانی علی سپهرراد رويا سپهرراد
اصغر عباسيان طيب صادقيان بهرام صادقی رضا شميرانی
مجتبی قطبی محمد قرائی غلامرضا فتح الهی رحمان علی کرمی
محمد رضا ماسالی يدالله لرستانی فريق لاهونی جميله گلی
شکوه نسب سهيلا والی نژاد نصرالله مرندی کريم مرادی
هايده يونسی محمد يونسی شمس هادی


توضيح ضروری :

انتشار بيانيهً زندانيان سياسی از بند رستهً ايران و ليست اسامی زندانيان در حمايت از آن بازتاب بيسابقه ای در داخل و خارج کشور داشته است. بديهی است که ما در اين موضعگيری اصولي و مسئولانه خود، در عين حال نمايندگی ميکنيم هزاران زنداني سياسی ديگری را که بخصوص در داخل کشور بدليل تهديدات جانی و ملاحظات فردی و خانوادگی از امکان حمايت علنی از اين بيانيه محروم می باشند.
زندانيان سياسی حاضر در اين ليست ۱۱۵ نفره که تک تک آنان برای بازجوها و زندانبانان رژيم چهره های شناخته شده ايی هستند مجموعآ بيشتر از ۵۰۰ سال (معادل پنج قرن) زجر و زندان و شکنجه را در زندانها و سياهچال های مختلف آخوندی تحمل کرده اند.
برای رژيمی که حياتش اساسآ مبتنی برسرکوب تمام عيار بوده و آماج سيستم سرکوبش نيز کشتار پيشتازان و عناصر بالفعل مقاومت و همزمان "در خود فروکشتن" مقاومت بالقوه در جامعه می باشد، طبعآ اقدام متحدانهً اين تعداد زنداني سياسی، که روزگاريی اسير چنگال همين رژيم ددمنش بوده اند، در حمايت علنی از مقاومت آزادی ستان ايران، بسيار گزنده و دردناک مي باشد. بی دليل نيست که عوامل اطلاعات آخوندی در سايتهای تابعه خود بطور حسرت باری از "آزاد شدن" و "به خارج رفتن" آنان می نالند و بخود می پيچند.
البته سوزش و حسرت بدلی جلادان و شکنجه گران رژيم را در اين رابطه هيچکس به اندازهً ما زندانيان فهم نميکند!




آدرس ايميل برای بيان نظرات و پيوستن ساير زندانيان سياسی به ليست حاميان اين بيانيه:


zendanian_siasi@yahoo.com